جدول جو
جدول جو

معنی غوره با - جستجوی لغت در جدول جو

غوره با
آشی که در آن غوره یا آب غوره ریخته باشند، آش غوره، غوره با، غوربا، غوروا
تصویری از غوره با
تصویر غوره با
فرهنگ فارسی عمید
غوره با
(رَ / رِ)
آش غوره و بعربی حصرمیّه گویند. (فرهنگ رشیدی). آش غوره، چه ’با’ بمعنی آش است. (آنندراج) (انجمن آرا). حصرمیه. (مهذب الاسماء) (دهار). قسمی آش که دارای آب غوره بود. (ناظم الاطباء). غوره وا. غوربا:
تافته طبعی مکن بر سرخوان طمع
تانخوری غوره با هم ز رخ میزبان.
اثیرالدین اخسیکتی.
غوره با روشنی چشم ضعیفان باشد
زیره با همچو مفرح ز برای بیمار.
بسحاق اطعمه
لغت نامه دهخدا
غوره با
آش غوره
تصویری از غوره با
تصویر غوره با
فرهنگ لغت هوشیار
غوره با
آش غوره
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غوربا
تصویر غوربا
آشی که در آن غوره یا آب غوره ریخته باشند، آش غوره، غوره با، غوروا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غوطه باز
تصویر غوطه باز
فرورونده در آب، غواص
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زیره با
تصویر زیره با
آش زیره، آشی که در آن زیره ریخته باشند، زیربا، زیروا، زیرباج
فرهنگ فارسی عمید
(زَ)
غواص و فرو شونده در آب. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ)
جایی که در آن غوره باشد:
ایاز نوشخند او را پسر بود
که دزد غوره زار او شکر بود.
حکیم زلالی (از بهار عجم)
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ گَ)
قوره گز. نام درختی است که در نواحی مختلف به نامهای گز شاهی، گزلی و کره معروف است. رجوع به گز شاهی و درختان جنگلی ایران تألیف ثابتی ص 147 شود
لغت نامه دهخدا
(چُ رَ)
از قرای زنجان رود زنجان قدیم النسق. محصولش دیمی و آبی. رود خانه کوچکی از میان قریه جاریست که آب آن از چشمه سار است. حاصل صیفی و بعضی اراضی از آن رود مشروب میشود، منبع این رود از دیزه است که موسوم به عاشقلو دره سی میباشد. تقریباً ثمن فرسخ راه باغات دارد. در کوهسار این قریه مرتع و چمن و چشمه سار خوبی هست. هوای آن ییلاقی است. (مرآت البلدان ج 4 ص 283)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
آش غوره. (فرهنگ شعوری ج 2 ورق 188 الف). حصرمی. (دهار). غوره با. (ناظم الاطباء). رجوع به غوره با شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از غوره زار
تصویر غوره زار
جایی که در آن غوره بسیار به عمل آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غوطه باز
تصویر غوطه باز
فرو شونده در آب غواص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیره با
تصویر زیره با
آشی که در آن زیره پاشند آش زیره
فرهنگ لغت هوشیار
آب غوره
فرهنگ گویش مازندرانی
راه تنگ و باریک که میان بر باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع خرم آباد تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی